خط و زبان ساسانيان

سرزمين پارسيان

فرهنگ و گذشته آريایی

به نام پروردگار

زبان و خط ساسانی، نشانه ای از پیشرفت تمدن ایرانی  

ساسانیان در آغاز به سه خط یونانی، اشکانی، و ساسانی مطلب می نوشتند اما بعد ها فرس میانه یا پهلوی ساسانی خط رایج آنان شد و گویش ایشان پهلوی ساسانی است. ایران در روزگار ساسانی دارای 5 لهجه وزبان دری، پهلوی فارسی، خوزی و سریانی بوده است./گروه فرهنگ وادب وهنر  

کتاب های بسیار ساسانیان، ثمره وجود خط وفرهنگ نگارش ایران آن روزگار است. از میان کتاب های دوره ساسانی می توان به "اوستا "کتاب مذهبی دوره ساسانی ،کتاب "بن دهش "که خلاصه اوستاست، و "نامه سرتن " که درباره تشکیلات دوره ساسانیان است وکتاب "تاج تاجک " با موضوع پند واندرز و کتاب "ماتیکان هزاردستان "که مجموعه قوانین حقوقی و جزایی ساسانیان است و کتاب "ارداویراف نامه که ماجرای سفری تخیلی به عالم پس از مرگ است.
زبان ایرانیان در دورة ساسانیان زبان پارسیک یا پهلوی ساسانی بود.
این زبان لهجه ای از زبان پهلوی اشکانی به شمار می رفت که در جنوب ایران رواج داشت.
خط ایران در این دوره مأخوذ از خط آرامی بود و به دو نوع خط پهلوی، کتیبه ای یا گشته دبیره و خط پهلوی کتابی یا عام دبیره تقسیم می شد. در این قرن تعدادی زیادی کلمات آرامی که شمار آنها به هزار کلمه می رسید وارد زبان پهلوی ساسانی شده بود. برخلاف زبان فارسی که لغات دخیله عربی را به خط عربی نوشته و به همان صورت خودش می خوانند، در زبان پهلوی چنین نبود، دبیران ساسانی لغات آرامی را که در نوشته های خود به کار می بردند ، به آرامی تلفظ نمی کردند بلکه به تلفظ پهلوی قرائت می نمودند.
مثلاً: "ملکا" می نوشتند و "شاه" می خواندند و یا "گملا" که همان جمل عربی باشد می نوشتند و "اشتر" می خواندند. یا "کدبا" می نوشتند و "دروج" یعنی دروغ می خواندند. این شیوة نگارش را در اصطلاح هزوارش می نامند.
خط پهلوی کتابی تا سه قرن پس از اسلام در ایران ادامه داشت و در آن دوره کتابهایی به زبان پهلوی از طرف موبدان زرتشتی نوشته شده است.
اوستا کتاب کهن ایرانیان:
نام کتاب دینی زردشتیان، و شاید یکی از آثار و قدیمی ترین اثر مکتوب ایرانیان و موضوع های اخلاقی و دینی و داستانهای ملی، این کتاب در قدیم ظاهرا بسیار بزرگ بود و آن گونه که در روایات اسلامی آمده، بر روی 12000 پوست گاو نوشته شده بود که اسکندر رومی، بخش علمی آن را به یونانی ترجمه، و بقیه را پراکنده و سوزاند. بلاش (یکی از پادشاهان اشکانی) دستور جمع آوری آن را داد و سپس در دوره ساسانیان، "اردشیر بابکان" به توسط «تنسر یا توسر» و بعد از او پسر اردشیر (شاپور اول) به جمع آوری و تدوین اوستا، پرداختند. در زمان شاپور دوم، "آذرباد مهرپسندان" اوستا را بررسی و در زمان انوشیروان به دستور او، این کتاب بازبینی شد. البته از مجموع روایات زردشتی چنین برمی آید که گردآوری و نقل «اوستا» همواره به صورت شفاهی و سینه به سینه بود، تا آنکه در قرن 4 میلادی، در زمان شاپور دوم، آن را با الفبایی که از روی الفبای زردشتی و پهلوی مسیحی «خط زبوری» اختراع شد، نگاشتند. در همین زمان ساسانیان، اوستا به زبان پهلوی (فارسی میانه) ترجمه و تفسیر شد که آنرا «زند» گویند و غالبا اوستا را با کلمه «زند» با هم می آورند و «زند اوستا» گویند. بعد شرحی درباره «زند» نوشته شد که به آن «پازند» گفتند، که زبانش روان تر و پاک تر از زبان «زند» است. زند، یعنی شرح و تفسیر و بیان.

ساختار اوستا: اوستا در دوره های مختلف فراهم آمده، بخش کهن آن حدود 1000 سال قبل از میلاد است. اوستا، دارای 21 نسک و در پنج قسمت است.

1- «یسنا» که دارای 72 فصل که 17 فصل آن گاتها را تشکیل می دهد و بخش جدید اوستا، 44 قسمت دیگر (ویسپرد، وندیداد، یشتها، خرده اوستا).
خرده اوستا: به معنی اوستای کوچک. خلاصه ای است از اوستای دوره ساسانی، تدوین این کتاب را در زمان شاپور می دانند که شامل انواع نیایش ها، گاهها (سی روزه ها) و آفرینگان.
ویسپرد: ویسپ یعنی همه، رد یعنی حامی. ویسپرد از 24 کرده (فصل) تشکیل شده و مطالب آن از «یسنها» گرفته شده است.
گاهان ویسنها: گاهان جمع گاه است و گاه، بازمانده گاتای اوستایی، به معنی سرود گاهان 17 یسن (ستایش) است و به 5 گاه، تقسیم شده است.
وندیداد: تصحیف ویدیوداد است، «ویدیوداد» به معنی قانون غیر دیوی است. وندیداد، نسک نوزدهم از نسکهای 21 گانه اوستای دوره ساسانی است که بطور کامل باقی مانده است. وندیداد، 22 فرگرد (=فصل) دارد که به غیر از فصل های اول و دوم، بقیه شامل قوانین دین زردشت است.
یشتها: یشت به معنای ستایش است. یشتها 21، است که در ستایش اهورمزدا، امشاسپندان و ایزدان، سروده شده است. در بین این ها، فقط گاهان (گاتها) از خود زردشت می باشد. 



نگار شده در برچسب:خط و زبان ساسانيان, هنگام بوسيله سرزمين پارسيان| |